تولدت مبارک حسین جون
خدایا . . .
حواسم به همه چیز هست غیر از تو . . .
آخه مگه غیر تو کسی میتونه کاری برام بکنه
. . .
این روزها همه آدمها درد دارند . . .
درد پول
درد عشق
درد تنهایی
این روزها چقدر یادمان میرود زندگی کنیم !
دوست من . . .
این روزها هوا پر شده
از آرزوهای خوب
که برایت به بادها سپرده ام
کاش پنجره ات باز باشد .
باز باران با ترانه میخورد بر بام خانه
خانه ام کو؟ خانه ات کو ؟
آن دل دیوانت کو؟ روزهای کودکی کو ؟
فصل خو و سادگی کو؟
یادت آید روز باران گردش یک روز دیرین
پس چه شد؟ دیگر کجا رفت ؟
خاطرات خوب و رنگین در پس آن کوی بن بست
در دل من آرزو هست ؟ کودک خوشحال دیروز
غرق در غم های امروز یاد باران رفته از یاد
آرزوهای رفته بر باد . . .
تقصیر از من است
آن زمان که گفتی
قول بده همیشه کنارم بمانی
یادم رفت بپرسم
کنار خودت یا خاطره هایت . . .
چشماتو ببند موستو روی تصویر بچرخون بعدش
چشماتو باز کن اگر پیدا کردی کجاس
اگه خوشت اومد نظرتو بزار
یکی بود یکی نبود
مال قدیماست . . .
الان همه باشن
تو نباشی هیچکس نیست
منتظر هیچ دستی در هیچ جای این دنیا نباش !
اشک هایت را با دست های خودت پاک کن !
که همه رهگذرند . . .
عشق یک حس مه آلود است
که انتهایش را کسی هرگز نمی داند . . .
خیانت
همیشه در اوج
اعتماد اتفاق می افتد . . .
از استادی پرسیدند :
آیا قلبی که شکسته ، بازهم می تواند عاشق شود ؟
استاد گفت : بله میتواند
پرسیدند : آیا شما تاکنون از لیوان شکسته آب خورده اید ؟
استاد پاسخ داد :
آیا شما بخاطر لیوان شکسته از آب خوردن دست کشیده اید
. . .
جواني صندوقچه ايست كه
فقط پيرها ميدانند داخلش چيست . . .
روزائي كه دلت خيلي پره
و ميخواي حرف بزني . . .
دقيقا همون روزا
بيشتر از هميشه سكوت ميكني . . .
چقدر زود گذشت یادش بخیر
من و داداش محمودم
بازی امروزمون بود با صبا
که به لطف ناداوری و گرفتن پنالتی برای صبا
بازی یک بر یک مساوی شد
تفاهم از چهار تا ت تشکیل شده
توانایی ، تحمل ، تفاوت ، تفکرها
شاید سالها بعد در گذر جاده ها
بی تفاوت از کنار هم بگذریم
و بگوییم آن غریبه
چقدر شبیه خاطراتم بود . . .